در سالیان گذشته به درونگرا بودن به دید بدی نگاه میشد. ویژگیهایی مانند خجالتیبودن و عدم تمایل به بروز احساسات و افکار خود از مهمترین مواردی بود که به درونگراها نسبت داده میشد. برخی افراد پا را فراتر گذاشته و درونگراها را حتی افرادی با اختلال شخصیت ضداجتماعی میدانستند که تمایل به شرکت در هیچگونه فعالیت اجتماعی را ندارند.
مارتی اولسن در کتاب خود با عنوان “مزیت درونگرایی: چگونه درونگراها در یک دنیای برونگرا میتوانند موفق شوند؟” توصیف بهتری برای درونگراها ارائه داده است. او اعتقاد دارد که درونگرایی صرفا یک ویژگی اخلاقی است و معادل با خجالت و ضداجتماعیبودن نبوده و مهمتر از همه قابل کنترل میباشد. ویژگی که درونگراها را میتوانیم با آن بشناسیم منبعی است که آنها انرژی خود را از آن دریافت میکنند. درونگراها راحتتر هستند تا از دنیای درونی ایدهها و احساسات خود انرژی مورد نیازشان را دریافت کنند و تمایل کمی دارند که این انرژی را در فعالیتهایی که شامل افراد زیادی است خرج کنند. برونگراها دقیقا نقطه مقابل این طیف بوده و انرژی خود را از دنیای بیرونی و فعالیتهایی که شامل افراد زیاد و مکانهای مختلف هستند، میگیرنند. تعبیر جالبی که در این کتاب وجود دارد این است که درونگراها حافظ انرژی (energy conservers) و برونگراها مصرفکننده انرژی (energy spenders) میباشند.
بهدلیل وجود چنین تفاوتهایی، بسیاری معتقدند که فریلنسری و درونگرایی دو ویژگی تکمیلکننده هم بوده و به دلایل زیر درونگراها شانس بالایی برای موفقیت در حرفه فریلنسری دارند.
درونگراها در خلوت خود شکوفا میشوند
درونگراها نهتنها علاقه زیادی دارند تا زمان خود را به تنهایی بگذرانند بلکه دقیقا در این اوقات است که بهترین عملکرد خود را نشان میدهند. برخلاف برونگراها، درونگراها قادر به طوفان فکری برای دادن ایدههای جدید، برنامهریزی، اجرای آن برنامه و ارائه بهموقع پروژه تماما به تنهایی و بدون کمکهای بیرونی هستند. آنها افرادی خودانگیخته (Self-motivated) بوده که نیازی به بازخوردهای مثبت اعضای تیم ندارند تا انرژی خود را بالانگه دارند. ترجیح افراد با چنین ویژگی شخصیتی این است که در محیطی کار کنند که خالی از هرگونه عامل حواسپرتی است. شاید حقیقتی مناقض بهنظر برسد اما درونگراها حتی خلاقیت بیشتری را در تنهایی خود بروز میدهند. بد نیست که به جمله مرتبط نویسنده، نقاش و موسیقیدان معروف اشاره کنیم که به بهترین شکل گفت: “ما درونگراها دوستان خیلی خوبی برای خودمان میشویم.“
درونگراها شنونده بهتری هستند و میتوانند سرنخهای رفتاری را بهتر تشخیص دهند
تحقیقات نشان دادهاند که درونگراها در تشخیص حالات احساسی که در صورت افراد نمایان میشود، بسیار عالی هستند. این حقیقت اگرچه در وهله اول ممکن است عجیب بهنظر برسد اما میتواند در ساختن روابط دوستانه و بلندمدت با کارفرمایان به درونگراها کمک شایانی کند. اگر شما با شناسایی حالات صورت و زبان بدن افراد، بتوانید حدس بزنید که آنها در باطن خود در حال فکر کردن به چه مسالهای هستند، بهتر میتوانید استرسها و اهدافشان را درک کرده و نتیجتا یاد بگیرید که چگونه به زبان خودشان با آنها صحبت کنید.
علاوه بر خواندن سرنخهای غیرکلامی، درونگراها شوندههای بسیار خوبی هستند. در جلسات با کارفرما، آنها با دقت گوش میکنند، سوالات مرتبط میپرسند و بازخوردهای جزئی و عمیقی تا متوجه شوند کارفرما دقیقا چه نیازی دارد. برخلاف قابلیتهای موردنیاز برای مارکتینگ سنتی و حضوری یک محصول که شامل فن بیان و اجتماعیبودن میباشد، این ویژگیهای درونگراها باعث میشود که آنها بهتر بتوانند مشتریان بیشتری را به خود جذب کنند.
ظهور و گسترش شبکههای اجتماعی درونگراها را توانمندتر کرده است
اگر بحث تبلیغ و مارکتینگ تواناییهای فریلنسرها را درنظر بگیریم، شبکههای اجتماعی به نفع درونگراها عمل کرده از آنجایی که این تکنولوژیها شدیدا با سبک ارتباطگرفتن آنها تناسب دارد. در دنیای امروز، درونگراها انتخابهای زیادی دارند و میتوانند بهراحتی اراده کنند که کی و کجا بهصورت آنلاین به شبکهسازی و مارکتینگ برند شخصی خود بپردازند. برای مثال، اگر ترجیح شما این است که بهصورت کوتاه و خلاصه ارتباط بگیرید، توئیتر میتواند گزینه بهتری برای شما باشد. اگر اولویتتان صرفا بر شبکهسازی حرفهای است، پس لینکداین انتخاب شما خواهد بود؛ و اگر خیلی با به اشتراکگذاری اطلاعات شخصی خود مشکلی ندارید، پلتفرمهایی مانند اینستاگرام و فیسبوک گزینههای مناسب شما هستند.
در چنین دنیایی، هیچ تعجبی نیست که Adam Rifkin که یک مهندس کامپیوتر درونگرا بود، در سال 2011 بهعنوان موفقیتترین فرد در شبکهسازی انتخاب شد. شبکههای اجتماعی به او این توانایی را داده بود تا بر اساس شخصیت خود، مهارتهایش را تبلیغ کند.
پاسخ شما به دیدگاه