بسیاری از اقتصاددانها اعتقاد دارند که “تو نرخ ساعتی خدمتت را تعیین نمیکنی، بلکه این ساز و کار بازار است“. تا حدودی این حرف درست است اما در نهایت این خود شما هستید که بهعنوان یک فریلنسر تصمیم میگیرید که یک پروژه را با یک قیمت مشخص انجام دهید یا خیر. اگر قیمت پیشنهادی شما بیش از اندازه باشد، شما ممکن است که مشتری خود را از دست بدهید یا اینکه انتظارات اشتباهی را در ذهن کارفرما جا بیاندازید. اگر قیمت پیشنهادیتان پایین باشد، کسبوکارتان سودده نخواهد بود و اصلا ممکن است که کارفرماهای نادرستی را جذب کنید که مسیر شغلیتان را مستقیما تحت تاثیر منفی قرار میدهد.
Marion McGovern در کتاب خود به نام Thriving in the Gig Economy میگوید که یکی از اشتباهات متدوالی که فریلنسرها مرتکب میشوند این است که خیال میکنند این غیرمنصفانه است که قیمتهای مختلفی را با کارفرماهای متفاوت بدهند. در وهله اول، این استراتژی قیمتگذاری ممکن است از لحاظ اخلاقی درست به نظر نرسد اما در سطح فردی میتواند یک چهارچوب خوبی برای پیشرفت در مسیر شغلی شما بهعنوان یک فریلنسر باشد، مخصوصا در اقتصادی که فریلنسرها از کمترین قدرت چانهزنی برای دفاع از حق خود برخورداند.
ایده پیشنهادی ما به شما این است که یک بازهای را برای خودتان درنظر بگیرید و سپس بر اساس شرایط زندگیتان در زمان مذاکره در این بازه جابهجا شوید. برای بهدست آوردن این بازه بهتر است که دو فاکتور زیر رو در محاسبات خود درنظر بگیرید.
1) نرخ ساعتی متدوال در بازار برای کارمندان تماموقت
در این قسمت، حتما میزان سابقه کاری خود را درنظر بگیرید و لطفا با خودتان تعارف نداشته باشید؛ اگر شما 2 سال سابقه کار دارید، انتظار نداشته باشید که نرخ مشابه یک فرد با 5 سال سابقه کار را دریافت کنید. اگر در این مرحله حریصانه عمل کنید، در طولانی مدت، کیفیت کارتان که مستقیما تابعی از میزان سابقهتان میباشد ارزش واقعی شما را نشان داده و این باعث ریزش مشتریانتان میشود.
هر از گاهی رفتن به مصاحبههای شغلی تماموقت میتواند به شما دید مناسبی درباره ارزش واقعیتان بدهد. یک پیشنهاد دیگر این است که از گزارشی که جاب ویژن سالانه منتشر میکند استفاده کرده تا به یک دید کلی درباره وضعیت بازار در حوزه تخصصی شما دست یابید.
پس از اینکه متوجه شدید حقوق یک کارمند تماموقت با میزان تخصص و سابقه کاری شما چقدر است، باید این حقیقت را درنظر بگیرید که کارفرمایانی که شما با آنها بهصورت فریلنسری کار میکنید از یک سری از هزینهها معاف هستند. آنها 23% بیمه، 10% مالیات و 10% بهصورت میانگین برای مزایای شغلی را به یک فریلنسر پرداخت نمیکنند. بنابراین منطقی است که شما حقوق یک کارمند تماموقت با تخصص و سابقه مشابه خودتان را درنظر گرفته و آن را ضربدر 1.43 کرده و سپس بخش بر تعداد ساعتهای ماهانه (192) کنید. با درنظر گرفتن این فرمول، نرخ ساعتی برای کسی که 15 میلیون در حالت تماموقت پتانسیل درآمدی دارد، 111 هزار تومان میباشد.
2) زمانهایی که بهصورت مستقیم برای انجام پروژه نمیگذارید اما همچنان دارید کار میکنید
مثلا اگه ماهانه 20 ساعت را به مارکتینگ خود اختصاص میدهید (حال این 20 ساعت میتواند به تولید محتوا برای صفحه مجازی شخصیتان اختصاص یابد یا شبکهسازی با افراد مختلف)، میتوانید هزینه این 20 ساعت را در تمامی پروژههای خود در آن ماه پخش کنید. این پخش کردن باید بهصورتی باشد که نسبت سهم هر پروژه از کل ساعات کاریتان درنظر گرفته شود. مثلا اگر برای انجام پروژه الف 10 ساعت زمان نیاز دارید و در آن ماه کلا 150 ساعت کار میکنید، یک پانزدهم هزینه آن 20 ساعت را به هزینه کلی پروژه الف اضافه کنید.
پاسخ شما به دیدگاه